سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت حضرت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

سلام حضرت جان، مهربان دوران‌ها            ســلام مـأمـن آرامـش پــریــشــان‌هــا
ضریح نـور تو مصداق کعـبۀ جان‌ها            شکوه صحن عتیقت بهـشت مهمان‌ها


نفـس بـریـده‌ام و جان تـازه می‌خواهم
برای از تو سرودن اجـازه می‌خواهم

رسـیـده‌ای که بـتـابـی به آسـمـان همه            تو ای صبورترین یار، هم زبان همه
مــرام آیــنــه‌هـا را بـده نـشــان هـمـه            دوباره جان بده بر جسم
نیمه‌جان همه
بـرای شـانـۀ من تـکـیـه‌گـاه یـعـنی تو
امـیـد هـر
دل بـی‌سـرپـنـاه یـعـنـی تـو

همیشه زائر دور از تو مثل زندانی‌ست            نصیب عاشق دور از حرم پریشانی‌ست
و هرچه شیعه در عالم دلش خراسانی‌ست            ارادت به شما اصل هر مسلمانی‌ست
لباس خادم این نـورخانه سنگین است

خیال نوکری‌ات حسرت سلاطین است

شکوه ناب‌ترین عکس‌هایمان اینجاست            همیشه وقت غم و درد جایمان اینجاست
صـداقـت دل بی‌ادعـایـمان اینـجـاست            مدینه و نجف و کـربـلایمان اینجاست
پـنـاه مـردم دلـخـسـتـه از سـتـم‌هـایـی
تـمـام دلـخـوشـی کـشـور عـجـم‌هـایی

اگرچه شهر پر از صحنه‌های عصیان است            هـنوز نـام تو اسـم‌شب خـراسان است
امید روشنمان ذکر یا
رضا جان است            درون سینه به مهرت، گناه سوزان است
همیشه زائر از اینجا به دست پُر برگشت
گناه کار به اینجا رسید و حُـر برگشت

ضریح، سنگ صبور غم مسافرهاست            تمام حوصله‌ات خرج درد زائرهاست
بهشتِ مشهـد تو مقـصد مهاجرهاست            رسیدنِ به عـبایت امـید شـاعـرهاست
نه دعـبـلم نه فـرزدق،
گـدا حسابم کن
تو آفـتـابی و چون ذرّه‌ها حـسـابم کن

نیـامـدم که تـو را باز درد سـر بـدهـم            رسیـده‌ام که در این آسـتـانه سر بدهم
کبـوتـرانه به شـوق تو بال و پر بدهم            برای عرض ارادت دو چشم تر
بدهم
گـرفـتم از
در این خـانـه اعـتـقـادم را
جـواب داده‌ای هـر
ذکـر یا جـوادم را

به زخـم بی‌کـسی‌ام الـتـیـام می‌خـواهم            سلام داده، عـلـیک الـسلام می‌خـواهم
ز
جرعه‌های مرامت، مرام می‌خواهم            میان حصن حصین‌ت دوام می‌خواهم
نفس
نفـس به هـوایت همیشه محـتاجم
خرابم و
به دعـایت هـمیـشه محـتاجـم

حرم شـنیده فـقـط بغض در صدایم را            نگـفـته‌ام به کسی جز تو رنج‌هـایم را
کسی نداشـتـه جز
چـشـم تو هـوایم را            فقط تو باخـبـری بغـض کـربـلایـم را
خدا کند که دلم تنگ، بیش از این نشود
دلـم مسافـر مـحـروم اربـعـیـن نـشـود

اجازه می‌دهی‌ام غم نصیب تان باشم؟            منـم مخـاطـب یابن الشـبـیب‌تان باشم؟
مرید عـشق حـسـین
غـریب‌تان باشم؟             گریز روضۀ شیب الخضیب تان باشم؟ 
«بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد»

نقد و بررسی